فرانس باردون
2002

فراباتوی جادوگر
داستان علوم غیب

با تشکر از مرتضی س

درباره ی نویسنده:

فرناس باردون در اول دسامبرسال 1909 در شهری در نزدیکی اپاوا، جمهوری چک امروزی به نام کاترین به دنیا آمد و در دهم جولای سال 1958 در برنو، واقع در جمهوری چک فوت کرد.او در اوپاوا به مدرسه ی عمومی رفت و سپس به عنوان یک شاگرد مکانیک مشغول به کار شد.اسم هنری او فراباتو بود که مخفف فرانس پاردون-تراپوا-اوپاوا است.

ماهیت خاص این اثر، نیازمندبررسی های جدی قبل از چاپ تحت عنوان نام فرانس باردون بود: اهمیت موضوع نهایتاً مرا به چاپ این اثر رساند.برای پرداختن به حقیقیت، نباید از خواننده این مسئله را پنهان کنم که در واقع، فرانس باردون برای کتابش از چهار چوب حقیقیت استفاده کرده است.به خاطرزیغ وقت، او تکمیل و تزیین کار خود را به منشی اش اوتی وتاووا سپرد.متاسفانه، پس از مرگ باردون، نوشته ی او آماده ی چاپ نبود و بنابراین من می بایست آن را مورد بررسی مجدد قرار می دادم.

بعضی از اطلاعات را از اوتی وتاووا اقتباس کردم چراکه او خود مستقیماً از فرانس باردون گرفته بود.براساس صحبت های او، آدولف هیتلر یکی ازاعضای 99نفری لژبود.علاوه برآن، هیتلر و برخی را از دارهای او عضو فرقه ی تول بودند که ابـزار خـارجـی گـروه جـادوگـران سـیاه تیبتان بودند که از اعضا برای اهداف خود استفاده می کردند.هیتلر همچنین تعدادی را به عنوان استتار به کار گرفت.

کتاب فراباتوی جادوگر

فرانس باردون به خاطربی توجهی و کوتاهی شاگرد و دوستش(ویلم کوئینچر) مورد توجه نازی ها قرار گرفت.کوئینچررابطه اش را با باردون طبق خواسته ی او قطع نکرد و این امر باعث شد تا سوسیالیست های دولتی از وجود او آگاه شوند.وقتی که داشتند کتک می خوردند، کوئینچر، کنترلش را از دست داد و فرمول کابالیستیک را به زبان آورد و سپس شکنجه گرها فوراً فلج شدند.وقتیکه اثر فرمول خنثی شد، او درصد انتقام برآمد.

هیتلر پیشنهاد مراتب بالای حکومتی را به فرانس باردون داده بود به شرط آنکه او از توانایی های جادوگری خود برای پیروزی در جنگ استفاده کند.علاوه برآن، هیتلر از فرانس باردون انتظار داشت تا او از مکان 98 نفر اعضای دیگر که در سراسر جهان بودند، خبردهد.وقتی او از این کارسرباززد، منتظر بدترین شکنجه ها بود. از میان مسائل دیگر، بدون بیهوش کردن او عمل هایی را روی اوانجام دادند.حلقه های آهنی را دور مچ پای او بستند و گوی آهنی بسیار سنگینی رااز آن آویزان کردند.

فرانس باردون سه سال و نیم به همراه هم بندانش در زندان نازی بود.درسال 1945، تقریباً کمی قبل از اینکه جنگ به پایان برسد، او محکوم به مرگ شد.هرچند قبل از اینکه حکم اجرا شود، زندانی که او در آن حضور داشت بمباران شد.اوتوسط چند زندانی روسی اش از خرابه های ساختمان بمباران شده نجات داده شد و موفق شد تا پایان جنگ در کشور خودش خودش رااز پلیس پنهان کند.پس از جنگ تصمیم گرفت به شهرزادگاهش باز گردد.

پس از جنگ، فرانس باردون از توانایی های جادوگری اش استفاده کرد تا نشان دهد که آدولف هیتلر از کشور فرار کرده است و چند عمل جراحی پلاستیک روی صورتش انجام داده تا شناسایی نشود.

عکس های هرمس تریس مگیستوس، لائوتسه، ماهوم تاتا و شامبارا در این کتاب نشان داده شده است و اصل این عکسها در کتاب {داس باخ وم بودا داس وستنز} نوشته ی آلبرت مولر آورده شده است.(1930)این حقیقت، اخیراً برای من مبرهن شد.این عکسها اولین بارتوسط هنرمند متوسطی از آینه ی جادویی فرانس باردون کشیده شد.

تا اینجا تمام حقایق گفته شده٬ توسط اوتی وتاووا بیان شد.درتمام مدت آشنایی من با او، از عشق و راستگویی او مطمئن شدم.

درکتاب بازخوانی مسائل جادوگری، فرانس باردون یا بیان جزئیاتی به این حقیقت توجه کرده است که همیشه یک سری وضعیت های نامطلوب مشخصی باید در زمان پیمان بستن مورد توجه قرار بگیرد هرکسی که با دقت علوم غیب را خوانده باشد، به راحتی می تواندلژها، مکتب ها، گروهها و فرقه ها را مورد قضاوت قرار دهد.زمانیکه پول یا قسم در مقابل دستورالعمل های مذهبی مورد نیاز است و یا وقتیکه رازی نباید توسط مراتب بالافاش شود و به پایین دست ها برسد، آن فرد باید تحت حمایت و نظارت باشد.

شواهد مربوط به رویدادهای مربوط به این کتاب باید برای افراد آموزش دیده شده درجادوگری حفظ شود.انسان باید این واقعیت را بپذیرد که مدارک زیادی وجود دارد که ثابت می کند که فعالیت های جهان هستی فقط می توانند ازطریق ابزارهای غیرمادی خاتمه یابند.

ووپرتال ، جون1979

دیتر روگلبرگ